پاساژ علاءالدین – اسکریپت دات کام https://www.xn--mgbguh09aqiwi.com اسکریپت دات کام Mon, 17 Aug 2015 19:15:44 +0000 fa-IR hourly 1 https://wordpress.org/?v=5.6.14 سرنوشت پاساژ علاءالدین https://www.xn--mgbguh09aqiwi.com/%d8%b3%d8%b1%d9%86%d9%88%d8%b4%d8%aa-%d9%be%d8%a7%d8%b3%d8%a7%da%98-%d8%b9%d9%84%d8%a7%d8%a1%d8%a7%d9%84%d8%af%db%8c%d9%86.html https://www.xn--mgbguh09aqiwi.com/%d8%b3%d8%b1%d9%86%d9%88%d8%b4%d8%aa-%d9%be%d8%a7%d8%b3%d8%a7%da%98-%d8%b9%d9%84%d8%a7%d8%a1%d8%a7%d9%84%d8%af%db%8c%d9%86.html#respond Mon, 17 Aug 2015 23:48:08 +0000 http://www.xn--mgbguh09aqiwi.com/?p=11408 به گفته برخي مغازه‌دارها خيلي از مالكان طبقه هفتم كه به پاساژ روبه‌رو «پاساژ چهارسو» رفته بودند، به خاطر كسادي بازار دوباره به علاءالدين بازگشته‌اند. اما هيچ‌كس چيز بيشتري در مورد حكم و سرنوشت طبقه هفتم جنجالي علاءالدين نمي‌داند.

سرنوشت پاساژ علاءالدین
روزگاري، هر ساعتي كه به پاساژ معروف حاج رضا مي‌رفتيد، مملو از جمعيتي بود كه چند ساعتي از وقت يك روزخود را براي ديدن و انتخاب موبايل و تبلت گذاشته بودند تا در بزرگ‌ترين قطب موبايل ايران، گشتي بزنند. آنقدر شلوغ كه گفته مي‌شد در ساعت بيش از ١٠ هزار نفر در آن تردد داشتند. غيرممكن بود در راهروهاي آن قدم بزني و هر چند دقيقه يك‌بار تنه به تنه يك نفر نشوي. گشتي كه هم فال است و هم تماشا. پاساژي با بيش از هزار و صد مغازه در ٩ طبقه (شش طبقه روي همكف و دو طبقه زيرزمين) كه در برخي از آنها بيش از چند شريك مشغول به كارند.


اما امروز ديگر نه خبري از آن همه شور و هيجان مردم است و نه آن همه ازدحام. حالا در طبقه اول به زور ١٠، ٢٠ نفر در حال تردد هستند. مغازه‌ها نيز تقريبا خالي از مشتري. بسياري از مغازه‌دارهايي كه تا ديروز به زور جوابت را مي‌دادند، حالا دم در مغازه‌هاي‌شان ايستاده‌اند و به محض اينكه جلوي ويترين‌شان توقف مي‌كنيد، با اصرار به داخل مغازه دعوت‌تان مي‌كنند تا بلكه مشتري شوي.

همين سه، چهار روز قبل بود كه رييس ديوان عدالت اداري اعلام كرد، بعد از شش ماه از آغاز داستان علاءالدين و ساخت و ساز غيرمجاز آن، حكم تخريب طبقه هفتم اين پاساژ كه به شكلي غيرقانوني ساخته شده بود، رسما تاييد شده و لازم‌الاجرا شده بود. بعد از آن هم ابوالفضل قناعتي، عضو هيات رييسه شوراي شهر كه از ابتدا به عنوان يكي از افرادي كه اين پرونده را با جديت پيگيري مي‌كرد، اعلام كرد كه درست است كه حكم تخريب ياد شده لازم‌الاجراست، ولي در عين حال اين حكم بايد در يك بازه زماني دو تا سه ماهه اجرا شود. به همين دليل حالا پاساژ علاءالدين و مغازه‌داران آن‌كه قبلا هم تجربه هجوم نيمه‌شب ماموران تخريب شهرداري را در ذهن دارند، بيشتر از آنكه هوش و حواس‌شان به مشتري و خريد و فروش موبايل و تبلت باشد، نگاه‌شان به در و راهروست تا كي ماموران دوباره عزم تخريب طبقه هفتم پاساژ را كنند.
اين وضع در طبقات بالا بيشتر به چشم مي‌خورد. طبقه ششم آخرين طبقه فعال پاساژ است. آخرين مقصد آسانسور كهنه پاساژ كه حالا كم‌كم زوزه‌اش از اين‌همه بالا و پايين رفتن درآمده و روزبه‌روز بيشتر مي‌شود.

طبقه ششم، طبقه عمده‌فروش‌هاست. اينجا موبايل‌ها كارتن‌كارتن يا گوني‌گوني معامله مي‌شوند. كمتر مغازه‌اي تك‌فروشي دارد. تقريبا نيمي از مغازه‌ها تعطيل هستند و كركره‌هاي‌شان پايين است. اينجا نقطه آخر پاساژ است. در آكاردئوني فلزي سياه‌رنگ راه‌پله طبقه ششم به هفتم بسته است و راه‌هاي پله برقي‌هاي منتهي به طبقه آخر هم با نرده‌هاي فلزي موقت بسته شده است. اما از همانجا هم وضعيت طبقه هفتم به خوبي قابل مشاهده است. چرا كه در علاءالدين بخشي از مغازه‌ها در هر طبقه دورتادور نرده بيضي مانندي ساخته شده‌اند و به همين دليل به راحتي از هر طبقه، مي‌توان مغازه‌هاي بالا را رصد كرد.

مغازه‌هاي طبقه هفتم، به همان شكلي كه روزهاي بعد از تخريب نصفه و نيمه شهرداري ديده بودم، دست‌نخورده باقي مانده‌اند. با همان مغازه‌هايي كه برخي از آنها كركره‌هاي‌شان با تبر خرد شده و سقف كاذبي كه از چندين جا خرد يا از جا كنده شده است. اما آنچه مسلم است هنوز هيچ اقدامي براي تخريب اين طبقه آغاز نشده است. اما برخلاف روزهاي اولي كه حكم اوليه اجرا شده، حالا هيچ يك از مغازه‌دارها مايل به صحبت در مورد سرنوشت طبقه هفتم نيست. انگار همه با هم هماهنگ هستند. رضا، جوان ٢٥، ٢٦ ساله‌اي كه به همراه چند جوان ديگر در يكي از مغازه‌هاي طبقه ششم گوشي مي‌فروشد و مي‌خرد، وقتي كنجكاوي‌ام را در مورد طبقه هفتم مي‌بيند، براي از سر باز كردنم گوشي تلفن را برمي‌دارد تا مثلا! شماره‌اي بگيرد و در همان حال مي‌گويد: هيچ چيزي تغيير نكرده است. همه آواره شده‌اند.
محمود يكي ديگر از مغازه‌دارهاي طبقه ششم است كه كمي بيشتر از رضا صحبت مي‌كند: تعداد كمي از مالكان مغازه‌هاي طبقه هفتم پول خود را از علاءالدين گرفته‌اند و بقيه هم پخش شده‌اند داخل مغازه‌هاي ديگر.

يكي از نگهبانان پاساژ با همان لباس‌هاي فرم مشكي رنگي كه پشت آن لوگوي علاءالدين نقش بسته دايم در طبقه ششم بالا و پايين مي‌رود. به هر كسي كه مشكوك مي‌شود كمي مكث و نگاهي به متهم مي‌كند و از كنارش مي‌گذرد يا جلو مي‌رود و كنارش مي‌ايستد تا به حرف‌هايش با مغازه‌دارها گوش كند و سر از كارشان درآورد. دم يكي از همين مغازه‌ها كه مي‌رسد با صاحب مغازه شروع به خوش و بش مي‌كند و با لحني شوخي – جدي مي‌گويد: يادت باشه؛ اين ماه حق و حقوق ما را ندادي…!
صاحب مغازه اما بدون اينكه سرش را از صفحه مونيتور كامپيوترش بلند كند در جوابش مي‌گويد: در كه نرفتم. مي‌دم ديگه!

از يكي ديگر از مغازه‌دارها در مورد علت تعطيلي برخي مغازه‌هاي آن طبقه مي‌پرسم وي در جوابم مي‌گويد: هنوز قيمت گوشي‌ها درنيامده. بازار متلاطم است و خيلي‌ها ترجيح مي‌دهند كركره مغازه‌شان پايين باشد و‌كار نكنند.
بهترين گزينه براي حرف كشيدن در چنين شرايطي اين است كه آدم خودش را به كوچه علي چپ بزند. با همين شيوه و درحالي كه خودم را به بي‌خبري زده‌ام از او مي‌پرسم: بالا هم موبايل‌فروشي بوده است؟ دوستش به جاي وي مي‌گويد: آره ولي درش رو گل گرفتند. مهم‌ترين دليل خلوتي پاساژ، همين مساله است. از وقتي كه آمدند و اينجا را بستند مشتري‌هاي پاساژ به كمتر از يك‌پنجم رسيد.
دوباره مي‌پرسم: ولي من شنيده‌ام كه حكم تخريبش صادر شده است. به يك‌باره مثل برق گرفته‌ها هر دو چشم به چشمم مي‌دوزند و چند لحظه‌اي نگاهم مي‌كنند و دوباره مشغول كار خود مي‌شوند. اميدوارند كه من از رو بروم و آنجا را ترك كنم ولي وقتي كه اصرار من را مي‌بينند يكي از آنها مي‌گويد: من كه باورم نمي‌شود كسي حريف صاحب اينجا بشود.
آن سوي طبقه ششم دو فروشنده ديگر در حال صحبت با هم هستند. بحث شان در مورد همين حكم ديوان عدالت اداري است. يكي از آنها خطاب به دوستش مي‌گويد: اگر فلاني درست و حسابي تو جلسه دادگاه حاضر مي‌شد و طبق قول و قرارهايي كه گذاشته شده بود حركت مي‌كرد، الان اين حكم صادر نشده بود. دوستش اما انگار كه نگراني خاصي در مورد اين حكم نداشته باشد در جواب وي مي‌گويد: تو فكر مي‌كني مي‌تونن ١٠٠، ١٢٠ مغازه را تخريب كنند؟ حاجي گفت نگران نباشيد من درستش مي‌كنم. مطمئن باشيد كه حتما قبلا با بالاترها «بسته» كه خيالش راحت است.

اينها تمام چيزي است كه در علاءالدين مي‌شنويد. به گفته برخي مغازه‌دارها خيلي از مالكان طبقه هفتم كه به پاساژ روبه‌رو «پاساژ چهارسو» رفته بودند، به خاطر كسادي بازار دوباره به علاءالدين بازگشته‌اند. اما هيچ‌كس چيز بيشتري در مورد حكم و سرنوشت طبقه هفتم جنجالي علاءالدين نمي‌داند.

مقصد بعدي دفترحاج رضا علاء الدين است. دفتري كوچك با دري كه در راهرو بين طبقه همكف و اول باز مي‌شود. قبل از اينكه در شيشه‌اي دفتر‌دار او را باز كنم مرد ميانسال كت و شلواري چاقي از دفتر بيرون مي‌آيد و مي‌پرسد: امر…؟
و وقتي متوجه مي‌شود كه براي مصاحبه با حاج رضا علاءالدين صاحب پاساژ آمده‌ام فقط دو جمله مي‌گويد: نيستش. اگر هم بود صحبت نمي‌كرد و قبل از اينكه سوال بعدي را بپرسم به داخل برمي‌گردد و در را مي‌بندد.
———————————————-
منبع: روزنامه اعتماد

]]>
https://www.xn--mgbguh09aqiwi.com/%d8%b3%d8%b1%d9%86%d9%88%d8%b4%d8%aa-%d9%be%d8%a7%d8%b3%d8%a7%da%98-%d8%b9%d9%84%d8%a7%d8%a1%d8%a7%d9%84%d8%af%db%8c%d9%86.html/feed 0
حکم تخریب طبقات غیرمجاز پاساژ علاءالدین https://www.xn--mgbguh09aqiwi.com/%d8%aa%d8%ae%d8%b1%db%8c%d8%a8-%d8%b7%d8%a8%d9%82%d8%a7%d8%aa-%d9%be%d8%a7%d8%b3%d8%a7%da%98-%d8%b9%d9%84%d8%a7%d8%a1%d8%a7%d9%84%d8%af%db%8c%d9%86.html https://www.xn--mgbguh09aqiwi.com/%d8%aa%d8%ae%d8%b1%db%8c%d8%a8-%d8%b7%d8%a8%d9%82%d8%a7%d8%aa-%d9%be%d8%a7%d8%b3%d8%a7%da%98-%d8%b9%d9%84%d8%a7%d8%a1%d8%a7%d9%84%d8%af%db%8c%d9%86.html#respond Wed, 12 Aug 2015 23:54:35 +0000 http://www.xn--mgbguh09aqiwi.com/?p=11203 مدیرکل حوزه ریاست دیوان عدالت اداری گفت: حکم تخریب طبقات غیرمجاز علاءالدین تأیید و قطعی شد.

حکم تخریب طبقات غیرمجاز پاساژ علاءالدین

علی‌اکبر بختیاری مدیرکل حوزه ریاست دیوان عدالت اداری در گفت‌وگو با تسنیم، اظهار کرد: مرجع تعیین نظر بعد از بررسی و کارشناسی‌ها، رأی را صادر کردند و رأی شعبه بدوی دیوان که در تأیید رأی کمیسیون ماده 100 بود را ابرام کردند.


وی ادامه داد: ماحصل این رسیدگی‌ها این است که احداث 2 هزار و 73 متر بنای غیرمجاز در طبقه هفتم حکم به تخریب و قلع بنای احداثی داده شده است همچنین درباره یک هزار و 63 متر تبدیل انباری تجاری در طبقه منفی 3 به واحد تجاری نیز حکم به تعطیلی واحدها و تبدیل مجدد به انباری داده شده است.
بختیاری گفت: درباره مستحدثاتی که در راهروها و مشاعات مانند کیوسک‌ها ایجاد شده و باعث کاهش فضای تردد شده بود، نیز حکم به قلع این مستحدثات و بازگشت آن به حالت سابق داده شده است.
مدیرکل حوزه ریاست دیوان عدالت اداری خاطرنشان کرد: در مجموع رأی کمیسیون ماده 100 با همه اجزایش تأیید و قطعی شده است و لازم‌الاجرا خواهد بود. رأی به طرفین ابلاغ می‌شود و شهرداری هم مجری اجرای حکم است.

منبع:آی تی آنالیز

]]>
https://www.xn--mgbguh09aqiwi.com/%d8%aa%d8%ae%d8%b1%db%8c%d8%a8-%d8%b7%d8%a8%d9%82%d8%a7%d8%aa-%d9%be%d8%a7%d8%b3%d8%a7%da%98-%d8%b9%d9%84%d8%a7%d8%a1%d8%a7%d9%84%d8%af%db%8c%d9%86.html/feed 0
آخرین وضعیت طبقه آخر پاساژ علاءالدین https://www.xn--mgbguh09aqiwi.com/%d8%a2%d8%ae%d8%b1%db%8c%d9%86-%d9%88%d8%b6%d8%b9%db%8c%d8%aa-%d9%be%d8%a7%d8%b3%d8%a7%da%98-%d8%b9%d9%84%d8%a7%d8%a1%d8%a7%d9%84%d8%af%db%8c%d9%86.html https://www.xn--mgbguh09aqiwi.com/%d8%a2%d8%ae%d8%b1%db%8c%d9%86-%d9%88%d8%b6%d8%b9%db%8c%d8%aa-%d9%be%d8%a7%d8%b3%d8%a7%da%98-%d8%b9%d9%84%d8%a7%d8%a1%d8%a7%d9%84%d8%af%db%8c%d9%86.html#respond Tue, 12 May 2015 20:47:18 +0000 http://xn--mgbguh09aqiwi.com/?p=7260 «حاج علاءالدین یه‌دونه‌س»: این را می‌گوید و جواب مشتری‌هایش را می‌دهد. تلفنی شماره کارت بانک را می‌گوید و بعد تأکید می‌کند که «٩٩‌درصد شهرداری مقصر است.
فقط با زندگی یک عده جوان بازی کردند. همه را آواره کردند، الان هم که رأی دارد برمی‌گردد. در هیچ جای تهران نمی‌شود آجر روی آجر بگذارید و شهرداری کاری نداشته باشد، حالا چطور می‌شود در مرکز تهران در مرکزی تجاری، دوهزار متر تجاری بدون مجوز ساخته شده باشد و شهرداری نفهمیده باشد؟ حاجی تمام مجوزها را گرفته بود. اسنادش هم هست.» اینها صحبت‌های یکی از کاسبان متضرر در جریان تخریب و پلمب طبقه هفتم بازار موبایل است.

آخرین وضعیت طبقه 7 پاساژ علاءالدین

اینجا طبقه ششم بازار موبایل علاءالدین است. پنج ماه پس از پلمب. راه پله‌برقی در انتها می‌رسد به ایرانیتی که مسیر رسیدن به طبقه هفتم؛ طبقه دردسرساز را مسدود کرده و برچسب‌های زردرنگ پلمب روی در واحدهای تجاری هنوز خودنمایی می‌کنند.
چندی‌پیش تندگویان، نایب‌رئیس کمیسیون معماری و شهرسازی شهرداری، از توقف تخریب پاساژ علاءالدین خبر داده بود و حالا حجت‌الاسلام محمدجعفر منتظری، رئیس دیوان عدالت اداری، درخصوص آخرین وضعیت پرونده علاءالدین، گفته: کارهای کارشناسی در این پرونده رو به اتمام است و به‌زودی رأی نهایی صادر می‌شود.
وی درخصوص توقف تخریب طبقه هفتم مجتمع علاءالدین که این روزها به‌عنوان یکی از اخبار مهم در مطبوعات منتشر شده است گفته: «این روال قانونی رسیدگی به پرونده‌های مطرح‌شده در دیوان عدالت اداری است. در این پرونده از آنجایی که طرف پرونده تقاضای صدور دستور موقت کرده‌ بود، فعلا کار تخریب متوقف شده است، اما پس از صدور رأی، شاهد اجرای آن خواهیم بود.»
حالا اینکه رأی چه باشد، مشخص نیست. پنج ماه پیش روزنامه‌ها و خبرگزاری‌ها نوشتند شاخ غول علاءالدین شکست. در میانه دعوای شهرداری و علاءالدین، صاحب پاساژ، ١١٠واحد طبقه ‌هفتم پاساژ علاءالدین شامگاه پنجشنبه پلمب شد. ١١٠واحدی که به گفته کسبه، مالک بدون هیچ سندی به آنها فروخته بود. ‌رضا علاءالدین، مالک این پاساژ، از ابتدای سال ٩٣ فروش ١١٠ واحد طبقه هفتم را شروع می‌کند.
واحد‌ها از ٨٠٠ میلیون تا یک‌میلیارد‌و‌٣٠٠میلیون تومان به‌صورت اقساط واگذار شد. کسبه می‌گویند هنگام خرید، مالک نامه‌ای را به آنها نشان داده که می‌گوید با شهردار منطقه برای ساخت این واحد توافق کرده است.
در آن روزها کاسب‌ها که یک‌شبه دارایی‌شان را از دست داده بودند، از ظلم‌هایی می‌گفتند که در پاساژ به آنها روا داشته می‌شود، از شارژ پنج میلیون تومانی تا خرید بدون سند و مدرک واحدهای پلمب‌شده، اما این روزها آنها حرف‌های دیگری می‌زنند، دیگر کسی لب به گله و شکایت از حاجی باز نمی‌کند، گویا حاجی همه را راضی کرده است.
طبقه به طبقه بازار موبایل را که بالا می‌آیی، بافت پاساژ عوض می‌شود. در طبقات بالا خبری از مغازه‌های در‌دار نیست. واحدها با یک میز از فضای پاساژ جدا می‌شوند. در هر واحد چند کاسب مشغول کاراند. این طرف و آن طرف، خریداران و فروشنده‌ها در فضای پاساژ سیگار می‌کشند، فروشنده‌های دوره‌گرد لیموناد و غذا به دست مشتری‌ها می‌دهند و در هر ساعت از روز اینجا می‌توان ازدحام جمعیت و خریداران را دید. رد کاسبان متضرر را می‌توان به‌راحتی در پاساژ پیدا کرد. یکی از آنها مرد میان‌سالی است که در واحد دومتری مشغول کاسبی است و سرش حسابی شلوغ است. می‌گوید: «حاجی همه را راضی کرد. یک عده پول گرفتند، یک‌سری هم مغازه و عمده‌فروش‌ها هم انبار و ما از روز اول هم گفتیم از صاحب ملک هیچ شکایتی نداریم. ما چون جزء مقربین درگاه بودیم، مغازه گرفتیم.
بعد هم ما این مغازه‌ها را قسطی خریدیم، خدایی کاری نداریم؛ طوری که ما خریدیم، هیچ‌جا به ما مغازه نمی‌دادند. سر قضیه پلمب و تخریب ضرر زیادی کردیم؛ هزینه دکور و کاسبی که تا عید خوابیده بود. ٩٠ تا مغازه طبقه بالا بود و طبعا هیچ کسی مانند علاءالدین، نمی‌توانست یک‌شبه به همه کاسبان بالا جا بدهد. ما خودمان از عید اینجا مستقر شدیم. دو، سه‌ماه طول کشید. همه ضرر کردند؛ چه علاءالدین، چه ما. یک عده هم هنوز هیچ چیز نگرفتند؛ نه پول و نه مغازه. این‌قدر به حاجی اعتماد داشتند که منتظر رأی دیوان‌اند».
فروشنده دوم مرد مسنی است، موهای جلوی سرش ریخته، با چند جوان در یک فضای شش متری مشغول کاسبی است. می‌گوید: «حاجی گفت یا پولتان را بگیرید یا صبر کنید به شما مغازه می‌دهم. ما پولمان را گرفتیم و آمدیم اینجا، بعد هم دیوان رأی به توقف تخریب داده و نه فک پلمب. ما می‌توانستیم پولمان را بگیریم یا صبر کنیم ببینیم تکلیف چه می‌شود».
می‌پرسم: «چقدر پول گرفتید؟ چقدر در مجموع پرداخت کرده بودید؟» جواب می‌دهد: «این را که نمی‌گویم. اینها قراردادی است. تو روزنامه که نباید مبلغ‌ها را بنویسید، مابین فروشنده و خریدار توافق می‌شود». «اما گفته می‌شود بین ٧٠٠ تا یک میلیارد و یک‌میلیارد و ٢٠٠ به اقساط خریده‌اید؟» «حتما همان است؛ دیگر بعضی‌ها قسطی خریدند، برخی نقدی». می‌پرسم چقدر ضرر کردید؟ می‌گوید: «هیچی». در حال رفتنم که مرد جوان کناردستی‌اش می‌گوید: «ما زرنگیم، ضرر نمی‌کنیم».
فروشنده بعدی مرد جوان فربه‌ای است که با سه فروشنده دیگر، یک خانم و دو آقا، مشغول به کار است. می‌گوید: «ما پولمان را نگرفتیم، منتظر ماندیم مغازه‌مان را پس بگیریم». می‌پرسم: چقدر پول پرداخت کرده بودید؟ به تأکید می‌گوید: سه تومن؛ سه میلیارد تومن. شش‌ماهه پولمان خوابیده، البته همین صاحب پاساژ گفت بیایید پولتان را بگیرید اما ما نگرفتیم. من سه واحد داشتم و منتظرم مغازه‌ام را پس بگیرم. هیچ‌کس از کاسبان شکایت نکردند. شکایت ندارد».
در این ۶ ماه چه کار کردید؟
«یک مغازه بهمان دادند تا ببینیم تکلیف چه می‌شود. ٩٠ تا مغازه بالاست و فقط شش، هفت نفر مثل ما پولشان را نگرفتند، مابقی پولشان را گرفتند. هیچ‌کس هیچ‌چیز نمی‌داند. منتظریم.»
خیلی‌ها حرف نمی‌زنند و تنها می‌گویند: «ما هیچ‌چیز نمی‌دانیم، منتظریم.» مردی میانسال می‌آید جلو و کارتش را نشان می‌دهد. خودش را بازرس معرفی می‌کند و می‌گوید: «اینجا همه دروغ می‌گویند، حرف‌هایشان را ١٨٠ درجه بچرخانید تا راست شود».مرد قدبلند موجوگندمی در حال عبوری را نشان می‌دهند که این هم جزء فروشندگان طبقه هفتم بوده. می‌گوید: «منتظریم برویم بالا، شما این‌طور باید بنویسید. منتظریم برویم بالا تا کار ادامه داشته باشد. من یک واحد دارم. برادرم هم یک واحد داشت. حاجی مفت به ما داده بود، قیمتش خیلی عالی بود. الان با این قیمت‌ها جایی به کسی مغازه نمی‌دهند».
می‌پرسم: در این شش ماه چه کار کردید؟ «حاج‌آقا نصف پول‌های برخی را داده، بعضی‌ها کامل گرفته‌اند و به بعضی‌ها مغازه داده، به عمده‌فروش‌ها انبار داده. یک‌جوری با همه کنار آمده‌اند. ما خودمان نصف پولمان را گرفتیم و نصف یک مغازه را. به نظر من شهرداری زور می‌گوید. اینها فکر می‌کنند شهر مال خودشان است، حیاط‌خلوتشان است. ٣٠٠، ۴٠٠ تا خانواده ضرر کردیم، از کاسبی و زندگی افتادیم. شب بخوابی، صبح پاشی، خانه‌ات را پلمب یا تخریب کنند، چه حالی می‌شوی؟ چه نامزدی‌ها و ازدواج‌هایی سر این قضیه به‌هم خورده، چون هیچ پشتیبانی نداشتیم. بعضی‌ها خانه پدری‌شان را فروختند و این مغازه‌ها را خریدند و مانده‌اند بلاتکلیف».
کاسب جوان دیگری که در همان‌جا مشغول کار است، می‌گوید: «من یک مغازه بالا خریدم. صبح آمدیم نصفه‌شب گفتند می‌خواهند خراب کنند. بعد هم این حاج‌آقایی که خریدند، جواز داشته، ایرادی از جانب ایشان نبوده که بگوییم خسارت ما را بده. الان هم با گرفتاری داریم اینجا کاسبی می‌کنیم؛ گوشه مغازه دوستمان. اصلا مسئله پول نیست، خیلی‌ها که پولشان را گرفتند، بقیه هم بخواهند پولشان را می‌گیرند».(منبع:شرق)

]]>
https://www.xn--mgbguh09aqiwi.com/%d8%a2%d8%ae%d8%b1%db%8c%d9%86-%d9%88%d8%b6%d8%b9%db%8c%d8%aa-%d9%be%d8%a7%d8%b3%d8%a7%da%98-%d8%b9%d9%84%d8%a7%d8%a1%d8%a7%d9%84%d8%af%db%8c%d9%86.html/feed 0
این روزها در علاءالدین https://www.xn--mgbguh09aqiwi.com/%d8%a7%db%8c%d9%86-%d8%b1%d9%88%d8%b2%d9%87%d8%a7-%d8%af%d8%b1-%d8%b9%d9%84%d8%a7%d8%a1%d8%a7%d9%84%d8%af%db%8c%d9%86.html https://www.xn--mgbguh09aqiwi.com/%d8%a7%db%8c%d9%86-%d8%b1%d9%88%d8%b2%d9%87%d8%a7-%d8%af%d8%b1-%d8%b9%d9%84%d8%a7%d8%a1%d8%a7%d9%84%d8%af%db%8c%d9%86.html#respond Tue, 06 Jan 2015 19:27:11 +0000 http://xn--mgbguh09aqiwi.com/?p=3508 برآوردهای تقریبی نشان می‌دهد ارزش اقتصادی بازار علاءالدین بیش از 1800 میلیارد تومان است و گردش مالی برخی مغازه‌های پاساژ نیز به دو میلیارد تومان در روز می‌رسد.

این روزها در علاءالدین
حاج رضا بالاخره آفتابی شد و به اهالی پاساژ وعده داد که تا دو ماه آینده خسارت آنها را با پول یا مغازه جبران می‌کند.

بیش از 110 مغازه‌دار طبقه هفتم این روزها شرایطی غیرعادی را پشت سر می‌گذارند و دیروز می‌توانستید ازدحام آنها را مقابل اتاق مدیریت پاساژ ببینید. اما ظاهراً قلب بازار موبایل آرام است. مشتریانی که می‌آیند و می‌روند و درباره گوشی و لوازم جانبی و نیازهایشان سوال می‌کنند لابه‌لای جواب‌هایشان می‌شنوند که تخریب طبقه هفتم محور بحث‌های دو نفره و چند نفره مغازه‌داران است. چیزی که همه روی آن متفق‌القول بودند این بود که چرا حاج رضا علاءالدین روی حرفش نایستاد و چگونه قرار است خسارات وارده را جبران کند!؟

 ارزش ذاتی و گردش مالی پاساژ علاءالدین
همین خط سیر سبب شده است پاساژ علاءالدین به یکی از بزرگ‌ترین مراکز عمده‌فروشی موبایل، تبلت، لپ تاپ و لوازم جانبی ایران تبدیل شود. عرضه لوازم جانبی، سیستم صوتی، قاب، کاور و… در کنار موارد پیش گفته سبب شده است این بازار قلب تپنده موبایل کشور باشد. شاید ویژگی‌ای که این بازار را منحصر به فرد و متمایز از دیگر بازارهای موبایل تهران کرده، قدمت و عمده‌فروشی محصولات است. اغلب موبایل‌ها، تبلت‌ها و لپ‌تاپ‌ها و لوازم جانبی مرتبط با آنها، از مغازه‌های پاساژ علاءالدین نبش جمهوری زیر پل حافظ به همه پاساژها، مغازه‌ها و بازارهای موبایل ایران توزیع می‌شود. این در حالی است که بر اساس زمزمه‌هایی که شنیده می‌شود، اکثر قریب به اتفاق این لوازم از طریق قاچاق به کشور وارد می‌شوند.

ارزش اقتصادی، بیش از 1800 میلیارد تومان است
برآوردهای تقریبی نشان می‌دهد ارزش اقتصادی بازار علاءالدین بیش از 1800 میلیارد تومان است. این رقم حداقل ارزش اقتصادی 1100 واحد تجاری این پاساژ است. پاساژ علاءالدین 10 طبقه بود. با تخریب طبقه‌ای که به طبقه هفتم معروف بود، 9 طبقه شد. دو طبقه دیگر این پاساژ یعنی طبقات منفی یک و منفی دو نیز غیرقانونی احداث شده است. این طبقات قرار بود پارکینگ باشد.
هر طبقه پاساژ حدود 110 واحد تجاری را در خود جای داده است. یکی از فروشندگان و فعالان بازار موبایل در این پاساژ به خبرنگار ما گفت: جز طبقه تخریب شده هفتم، این پاساژ 110 واحد تجاری فعال را در خود جای داده است.
قیمت سر قفلی هر واحد تجاری (حداقل 12 متر مربع) بین یک تا 1.5 میلیارد تومان است. به این ترتیب قیمت سرقفلی هر طبقه بین 110 تا 165 میلیارد تومان برآورد می‌شود. با احتساب طبقه تخریب شده هفتم – وجود 1210 واحد تجاری – قیمت سرقفلی کل پاساژ چیزی حدود 1800 میلیارد تومان می‌شود.
لازم به توضیح است که هیچ‌کدام از صاحبان مغازه‌های این پاساژ ملکیت آنها را در اختیار ندارند و فقط سرقفلی واحدها به آنها فروخته شده است.

×× بیش از 89 هزار نفر در روز به پاساژ علاءالدین مراجعه می‌کنند
بر اساس اعلام کسبه فعال روزانه بیش از 10 هزار نفر به پاساژ علاءالدین مراجعه می‌کنند. این در حالی است که به گفته شهرام گیل‌آبادی رئیس مرکز ارتباطات شهرداری تهران، تردد مراجعه‌کنندگان در پاساژ علاءالدین حداقل ساعتی 6400 نفر است که این آمار نشان می‌دهد که اطلاعات واقعی با اطلاعات کسبه تفاوت فاحشی دارد. بر این اساس در 14 ساعت کاری پاساژ علاءالدین با احتساب ساعتی 6400 نفر، تعداد مراجعه‌کنندگان به این پاساژ در یک روز بیش از 89 هزار و 600 نفر است که اگر حتی تعداد مراجعه‌کنندگان از ساعت 12 تا 14 را در نظر نگیریم به عدد 72000 بازدید‌کننده در روز می‌رسیم بیشتر خریداران از این پاساژ خریداران عمده هستند که معمولاً با مراجعه حضوری کالاهای مورد نیاز خود را تأمین نمی‌کنند، چراکه یا خودشان مغازه دارند یا در پاساژ موبایل‌های دیگر فعالیت می‌کنند یا از شهرستان برای تأمین کالاها اقدام می‌کنند. اما اگر هرکس حتی یک بار هم از جلوی این پاساژ رد شده باشد، خیل عظیمی از جمعیت و هیاهو را به راحتی در ورودی‌ها و داخل راهروها مشاهده می‌کند. فروشندگان درباره تعداد مشتریانشان می‌گویند: روزانه بین 200 تا 330 نفر به هر مغازه مراجعه می‌کنند. بدیهی است کسی که وارد پاساژ می‌شود به یک مغازه نمی‌رود و چرخی در پاساژ می‌زند، از این رو مغازه‌ها با مشتریان تکراری روبه‌رو می‌شوند.

گردش مالی برخی مغازه‌های پاساژ به دو میلیارد تومان در روز می‌رسد
بررسی ها نشان می‌دهد که فروش مغازه‌های این پاساژ روزانه بین هفت میلیون تومان تا دو میلیارد تومان است! دو میلیارد تومان عدد بزرگی برای فروش روزانه یک مغازه 21.5 مترمربعی است ولی با توجه به اینکه قیمت محصولات این فروشگاه بین 200 هزار تومان تا 10 میلیون تومان است، طبیعی است که فروش عمده این کالاها به شهرستان‌ها روزانه به بیش از دو میلیارد تومان در روز هم برسد. اما در این میان فروشندگان لوازم جانبی میزان فروش روزانه خود را بین هفت تا 10 میلیون تومان در روز عنوان می‌کنند.
گردش مالی متوسط هر طبقه علاءالدین یک میلیارد و 100 میلیون تومان است
از طرفی تعداد مغازه‌های هر طبقه پاساژ بین 110 واحد است. بدین ترتیب اگر نخواهیم اعداد بزرگ را در محاسبه خودمان وارد کنیم و به فروش متوسط مغازه‌ها یعنی روزانه 10 میلیون تومان بسنده کنیم، میزان فروش متوسط هر طبقه در پاساژ علاءالدین ما را به یک عدد قابل تأمل دیگر می‌رساند و آن گردش مالی متوسط یک میلیارد و 100 میلیون تومانی هر طبقه در روز است. حال اگر این گردش مالی متوسط را به شش طبقه بالای سطح زمین، یک طبقه همکف، دو طبقه زیر زمین و یک طبقه تخریب شده تعمیم دهیم گردش مالی روزانه کل مغازه‌های پاساژ علاءالدین به طور متوسط حداقل 11 میلیارد تومان در روز است.
اگر گردش مالی مغازه‌هایی که روزانه بیش از دو میلیارد تومان فروش دارند را به گردش مالی متوسط بیفزاییم، می‌توانیم به اعداد جالب‌تری هم برسیم: یعنی اگر فقط پنج تا مغازه با گردش مالی روزانه دو میلیارد تومانی را به 11 میلیارد تومان گردش مالی متوسط روزانه اضافه کنیم، این عدد تقریباً دو برابر می‌شود و گردش مالی روزانه به 21 میلیارد تومان در روز می‌رسد.
حالا مالکان طبقات غیرقانونی منفی یک و منفی دو در هراس از تکرار تراژدی طبقه هفتم هستند. می‌گویند این روزها بیشتر مراجعان حاج رضا را مالکان این طبقات تشکیل می‌دهند.

پدیده‌ای به نام علاءالدین
بسیاری می‌پرسند حاج رضا علاءالدین کیست؟ نام خانوادگی وی به نظر بسیاری عجیب می‌نماید و خیلی از کسانی که برای خرید راهی بازار علاءالدین می‌شوند، نمی‌دانند این نام از نام خانوادگی صاحب پاساژ گرفته شده است. علاءالدین تن به مصاحبه نمی‌دهد. این روزها نیز هم تلفن همراه خودش و هم تلفن همراه وکیلش پاسخگو نیست. از او تا به حال دو گفت‌وگو در روزنامه ایران و مجله همشهری جوان منتشر شده که بیشتر جنبه تبلیغاتی داشته است.
او در یکی از گفت‌وگوهایش توضیح می‌دهد از ابتدای دهه 50 در تقاطع خیابان جمهوری و حافظ کاسب بوده و کارگاه و فروشگاه پلاستیک‌فروشی داشته که آرام آرام بر وسعت آن افزوده، به طوری که در سال 53 حدود هزار متر از فضای کنونی پاساژ را خریداری کرده است. این وضعیت تا پایان جنگ ادامه داشته و سال‌های 68 تا 70 که بخش دیگری از زمین‌های اطراف توسط وی خریداری شده است. به گفته وی، پس از تهیه نقشه و طی مراحل قانونی از ابتدای سال 74 تخریب و ساخت مجموعه شروع شده است. این ساخت و ساز چهار سال به طول انجامیده و از سال 78 تا 79 آرام آرام و فاز به فاز واگذاری‌ها آغاز شده و در نهایت 11 طبقه با حدود هزار و 100 مغازه در سه فاز به خریداران واگذار شده است.

(منبع:روزنامه اعتماد)

]]>
https://www.xn--mgbguh09aqiwi.com/%d8%a7%db%8c%d9%86-%d8%b1%d9%88%d8%b2%d9%87%d8%a7-%d8%af%d8%b1-%d8%b9%d9%84%d8%a7%d8%a1%d8%a7%d9%84%d8%af%db%8c%d9%86.html/feed 0